هامانهامان، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

هامان هستی مامان

سفارش آقا جون

1390/5/4 13:20
نویسنده : مامان رزیتا
481 بازدید
اشتراک گذاری

هامان جان دیروز بعد از یک هفته اومدم اداره و باز شما رو به مامان بزرگ و بابا بزرگ سپردم از این بابت که خیالم راحته خیلی اونجا بهت خوش می گذره ظهر اومدم دنبالت رفتیم خونه بعدش هم بابا اومد و مارو برد خونه خاله آقا جون و... اونجا بودن و قرار بود ساعت ٨ شب برگردن خیلی با پسر خاله ها بازی کردی البته بگم پسر خاله ها خیلی بزرگتر از شما هستن ولی کلی باشما بازی می کنن بهت خیلی خوش گذشت ساعت ١٠/٨ شب هم آقاجون و ... رفتن موقع خداحافظی آقاجون شمارو بوسید کلی سفارش کرد مواظبت باشم و به من هم گفت قدر تو گل پسر روبدونم و گفت دخترم من دیگه فرصتی ندارم مواظب خودت، پسرت و همسرت باش وخوب زندگی کن  و نگاهی مهربان به من کرد و رفت بغض گلومو فشار می داد ولی توی این زندگی صبر،استقامت،گذشت رو از خودش آموختم سعی می کنم بیشتر صبور باشم نمی دونم فرصتی هست که بزرگتر بشی و آقا جون رو سالم ببینی یانه ولی فکر نمی کنم کسی رو پیدا کنی که ازش دلگیر باشه دلم می خواد مثل اون قلبی پاک و مهربون داشته باشی عزیزم می بوسمت گل پسرم

 

زندگی را با سکوت لحظه ها ادامه خواهم داد

چه پایانی خواهد داشت نمی دانم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ماهان
5 مرداد 90 9:32
الهی که آقا جونت همیشه سالم و سرحال باشه
سارا
5 مرداد 90 9:42
سلام رز خوبم اون بغضت رو کاملا درک می کنم یک بغض عمیق و درد ناک خدا همه پدرها و مادرهها رو حفظ کنه همیشه کنارتم دوست خوبم مطمئن باش