هامانهامان، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

هامان هستی مامان

بدون عنوان

1389/12/8 11:04
نویسنده : مامان رزیتا
262 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مادر امروز هوابارونیه حال و هوای خاصی دارم سال گذشته همین موقع روزشماری می کردم تا زودتر در آغوشم جا بگیری نم نم بارون بوی بهار صدای گنجشکها همه حکایت ازوجودشمامی دهند. خدایا توانی عطا فرما تا این امانت الهی را همانگونه که باید به ثمر برسانیم .

هامان جان سال گذشته این موقع تمامی وسایلی رو که مادرجون و آقاجون زحمت کشیده بودند و برات تهیه کرده بودند رو توی اتاقت چیده بودیم و منتظر اومدنت بودیم .چه حس زیبایی است مادر شدنپسرم اینو بگم که بابا حامد از اولی که شما را باردار شدم خیلی منو همراهی کرد وهرروز برای رفتن سرکار منو همراهی می کردو...در ضمن باسلیقه ای که به خرج داد اتاقت رو بسیار زیبا تزیین کرد الان هم خیلی شمارو دوست داره و از هیچ کاری برای شما دریغ نمی کنه تمام عشقی رو که داره به پات می ریزه و باو جود اینکه خیلی کاراش سنگینه و طاقت فرسا وقتی برمی گرده خونه کلی باشما بازی می کنه و در کارها هم کمک من نمی دونم چطور باید ازش تشکر کرد و زحماتش رو سپاس گفت امیدوارم همیشه پاینده باشه .

پسر گلم برای تولد شما مادر جون و آقاجون وهمهدایی ها و خاله ها و عموها اومدن و کلی خوش گذشت روز ششم فروردین ماه هم جشن گرفتیم و ولی روز هشتم فروردین متاسفانه زردی گرفتی رفتیم بیمارستان ودکتر گفت باید بستری بشی من و بابا کلی گریه کردیم خیلی سخت بود و ناراحت کننده قابل وصف نیست عزیزم بعد از دوروز بستری شدن بالاخره برگشتی خونه و مامان و باباروشادکردی امیدوارم همیشه سالم باشی و موفق عزیزمادر.پیشاپیش تولدت مبارک عزیزم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)