غم دل
گفتمش بي تو چه مي بايد کرد ؟ عکس رخساره ي ماهش را داد .. گفتمش همدم شبهايم کو؟ تاري اززلف سياهش راداد .. وقت رفتن همه رومي بوسيد به من ازدور نگاهش را داد ... يادگاري به همه داد و به من... انتظار سرراهش را داد ..!!
هامان جان اصلا دوست نداشتم از ناراحتی هام برات بنویسم ولی امشب تلفنی داشتیم که تمام غمهای عالم رو به دل من و بابا ریخت پسرم وقتی این مطلب رو تونستی خودت بخونی همه چی رو برات توضیح خواهم داد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی